عرض مشاركة واحدة
  #24322  
قديم 10-10-2017, 12:57 AM
 
دب في خبر
ي خواستگار اومد برام امروز
گفتن که پسره کارش خريد وفروش ماشينهاي اروندي تو دبي
بعد به اين باکا گفتم که اينجوريه
گفت که من تو مولبعض قصدي عندي مشاکل
گفتمش خلاص فهمت
بعدگفت زعلانه
گفتم نه چرابايد ناراحت بشم
گفت نميدونم ي حس قوي دارم که تو ناراحتي
گفتم نه
گفت شکرا
لك هاذ باكا طلع جد باكا
بعد فكراموكردم اگه اين پسره راضي شد منم قبول ميکنم ديگه چاره اي ندارم
__________________

×

عندَما تنظرُ بقلبك ... لا يُصبحُ لعينيك معنَى !
مينو | جلجلة مشاعر ° | صراحة
رد مع اقتباس