اصلا هميشه تو خاص كسي رو جواب نميده و وقتي بم كفت خودش اس داد من بش كفتم:
تو كه كسي رو اون جا جواب نميدي يا اين استثنائي بود ؟؟
كفت : عادي يا باكا

نميدونه اين عادي يا باكا جقدر ناراحت كننده است قلب7

بعد حتى اگه دختره اس داده چرا خودش جوابش داده
ميتونست جوابش نده

نميشه كه اسمشو كفت ميبينن
ولي تو ميشناسيش قلب7

يا مسكين
فديت الخجل
حلو كل ليله *-*

بابا اصلا تصور كن منو جواب نداده بود تا شب با اينك من ديروز براش فرستادم نه امروز بعد ديد باش حرف نميزنم و بيشش نميام يادش اومد جوابم بده و ميكه فراموش كردم
بش كفتم اصلا هميشه فراموش ميكني مخصوصا بعد از اينكه بت كفتم يكي دوست داره زود فراموش كردي كه ما با هم دوستيم و به هم احترام ميزارم ..
نميدونم جه كار كنم احساسم داغونه قلب7

يب الوفاء فعلا نادر بهالزمن قلب7

کدوم دختره اسمش چيه ؟؟
ولش کن ما تستاهلك اين احمقه

اره گناه داره
اره ديگه
اره خيلي کوچولو
هميشه خونمونه هميشه شب







-
ببين اگه چيزي بت بگم ناراحت نشو
اين بااين کارش معلوم شد که داره فقط غريزشو راضي ميکنه
يعني بازي ميکنه
کسي اگه کسي رو دوست داشته باشه مطمئن باش اگه هزار دختر بياد وبش بگه که دوستش دارن اون پايه اون ميمونه وعوض نميشه
ولي اين تا دونست رفت
ولش کن
تو هم اينقدر وابستش نباش عزيزم
يعني اگه اس بده زود جوابش نده
ولش کن همه پسرا اينجورين خيلي کمن که وفادارن
لک والله انا عصبت ب هاذ التصرف الباکا ميخوام بکشمش اين احمق
ولش کن قربون اون دلت بره
احمقه نميفهمه اگه ميفهميد اينجوري نميکرد
راحلچ فدو حبيبتي

يعني اول دختره بم كفت كه عاشق سبزه است بعد من رفتم به سبزه كفتم كه يه دختري تو رو دوست داره و اسمشو هم بش دادم قلب7

ياريتني م قلت قلب7

يا قلبي فداكي حب0
اها اونقدر خوابش ميومد كه نتونست بمونه ؟

اووووووووووو خيلي بيشرفت كردين ها
ولك اين فقط يه فرصت كوجولو ميخاد تا نكاهت كنه
كي خونتون بود ؟

_
نكاه كن جيزي بم نكفت ولي يه جيزاي جديدي شدن مثلا بيا تصور كن يكي ز دختراي سايت بم كفت كه يكي رو دوست داره و ناراحت بود
بعد من باش درد دل ميكردم بم كفت كه اون پسره سبزه است بعد من رفتم بش گفتم و الآن امروز همش با دختره حرف ميزد و دارم حس ميكنم كه داره ازم فاصله ميگيرهقلب7
ازش سوال کردم ميگه نه خودش تو خاص فرستاد نه من ..

چرا چي بت گفت 😦

تسلملي عيونها الحلوه حب0
خسته هست از ديشب نخوابيده ولك گناه داره
دب لو بتشوفي فقط فرصت ميشه نگاه ميکنه اون روز مامانم بش گفت اگه زنت خوب نباشه من ميرم به مامانم گفت ومن چه جوري بفهمم که راضي نيستي
بش گفت از جلوت رد ميشم وميرم
بعد مامانم از جلوش رفت ومن پشت مامانم بودم چشاش تو چشام افتاد فقط نگاه ميکرد بم ولبخند زده